مجنون یار

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

دانلود مداحی حسین سیب سرخی کوفه تاریک و بی روح و سرده

شب بیست و سوم ماه رمضان 1389
نوحه واحد

 

برای دانلود کلیک کنید

 

متن شعر مداحی

کوفه تاریک و بی روح و سرده
مرتضی پر کشیده ز دنیا
بعد عمری فراق و جدایی
رفته حیدر ملاقات زهرا
بچه های علی دیده گریون
غم زده دلاشون شکوفه
مجلس ختم مظلوم عالم گشته برپا توی شهر کوفه
دختر مرتضی بین زن هاست
صاحب بزم اندوه باباست
من بمیرم یه دردی میون چشم زینب همیشه هویداست
یاد حرف های بابا میوفته
کوفه دیگر وفایی ندارد
دخترم بعد از اینکه برم من
مرد کوفی حیایی ندارد
آه و واویلتا ای علی جان

باز دوباره زمونه شمارو سوی این شهر غم می کشونه
بر همین کوفه راس حسینت
بر روی نیزه قرآن می خونه
اجر قاری قرآن همیشه بوسه بوده به روی دهنش
قاری تو چون قرآن بخواند
سنگ کین می خورد بر لبانش
دخترم کوفیان ریسمان بر دستان ولایت می بندن
در همین کوفه این مردم پست
زینب من به اشکت می خندن
هر چه خوبی به اینها نمودم
بهر جبران آن نقشه دارن
از برای عزیزان زهرا نون و خرما صدقه میارن

روضه ای خواند زینب حزین شد
شد دلش غرق خون غرق ناله
مرتضی گریه می کرد و می گفت
ماجرای یه طفل سه ساله
قصه ی آن زمانی که بابا
سر زده در خرابه به کودک
قصه زجر و دست زمخت
قصه صورت طفل کوچک
قصه مشت دندون شیری
قصه قلب محنت گرفته
بس که محکم زده توی صورت
ای خدا بچه لکنت گرفته
کس ندیده در این دار دنیا
یک سه ساله بشه پیر و خسته است
کس ندیده به ضرب لگدها پهلوی کودکت را شکسته

ای شه تشنه لب ای حسین جان
کربلا با دلامون چه کردی
سینه زن ها را دیوونه کردی
از همون روز اول به ولله
توی دل های ما خونه کردی
از زمانی که چشمام تو رو دید
میل دیدار جنت ندارم
گفتمو باز میگم بدونی
من به دوریت عادت ندارم
کربلا مست شش گوشه هستم
عاشق صحن پاک اباالفضل
عمریه آرزو من دم آخر
من بمیرم رو خاک اباالفضل
کربلا از غم دوری تو
کار من گریه و سوز و اشک
دعوتم کن بیام زائرت شم
این دلم تنگ میدون مشک
تشنه لب ای حسین ای برادر

مطالب مرتبط

تظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش