عنبر فاطمه و علی
مستم از حضرت دوست که کبریاوش علی است
قسمت که خدا هم عشق عجین ولی است
عشق پرستی گناهی ست که علی را ولی است
ز نامه نهج بلاغ وش ز خدا را علی ولی است
ناظم حق ولی را پیامبر ز علی را ولی است
خم ناز خدووش ز علی سینه فاطمی را ولی است
ز خدا را علی ز جانم بنگارم که علی پدر اُم حزین
ز صدیق کنیزش ز خدا را پیامبر به علی و وزین
ز ترنم فاطمی ام که خدا هم ز علی و من دربار غمین
نم باران کوچه غریب ز چشم فاطمی وش علی و ثمین
ناز دلبر می برد به سر خاک غریبش که علیا نازنین
چاه غم بماند علی چشم حزین و دنیا را وزین
چشمه چاه وش ز خدا بیگانه شد ز اشک علی
اشک ولی وش ز خدا گناهش که کوفه را علی
حال غمین اذان ز فاطمه بیگانه شد فاطمه را علی
ز حزین این نام عجین عطر دوست را یار علی
ز خاتم جان پی عنبر ولی و حسن و حسین را علی
ز نامه شکست شعرم در سبک عنبر فاطمه و علی